۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه

بودا و زن هرزه

 

بودا به دهی سفر كرد . زنی كه مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد. بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانه‌ی زن شد . كدخدای دهكده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت: این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید.

 

بودا به كدخدا گفت: یكی از دستانت را به من بده،  كدخدا تعجب كرد و یكی از دستانش را در دستان بودا گذاشت . آنگاه بودا گفت : حالا كف بزن

 كدخدا بیشتر تعجب كرد و گفت:  هیچ كس نمی‌تواند با یك دست كف بزند

 

بودا لبخندی زد و پاسخ داد: هیچ زنی نیز نمیتواند به تنهایی هرزه باشد، مگر این كه مردان دهكده نیز هرزه باشند. بنابراین مردان و پول‌هایشان است كه از این زن، زنی هرزه ساخته‌ است!

 

قابل توجه آقایون ه....


هیچ نظری موجود نیست: