۱۳۸۹ دی ۱۴, سه‌شنبه

لازم است گاهی از خانه بیرون بیایی

لازم است گاهی از خانه بیرون بیایی و خوب فکر کنی ببینی باز هم می‌خواهی به آن خانه برگردی یا نه؟
لازم است گاهی از مسجد، کلیسا، خدا بیرون بیایی و ببینی هنوز اعتقادی داری یا نه؟
لازم است گاهی از ساختمان اداره بیرون بیایی، فکر کنی که چه‌قدر شبیه آرزوهای نوجوانیت است؟

لازم است گاهی از رختخواب بیرون بیایی و به عشقت نگاه کنی و فکر کنی که باز هم می‌توانی با عشق به آن رختخواب برگردی یا نه؟
لازم است گاهی در تربیت کودکی سهیم باشی، ببینی به آینده‌ی انسان امیدواری یا نه؟
لازم است گاهی درختی، گلی را آب بدهی، حیوانی را نوازش کنی، غذا بدهی ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه؟
لازم است گاهی پای کامپیوترت نباشی، گوگل  و ایمیل و فلان را بی‌خیال شی، با خانواده ات تلویزیون تماشا کنی، یا پای درد دل رفیقت بنشینی ببینی زندگیت فقط همین آهن‌پاره‌ی برقی است یا نه؟
لازم است گاهی تمام حقوقت را بدهی به یک بدبخت ببینی می‌میری یا نه؟
لازم است گاهی عیسی باشی، ایوب باشی، انسان باشی ببینی می‌شود یا نه؟

هیچ نظری موجود نیست: