۱۳۹۰ بهمن ۱۵, شنبه

نگاه به چشام


ميدونم از نگاه به چشام بدتون می یاد اما ...

ولی میخواهم درد دلی کودکانه با شما کنم...اینجا سرزمین من است اینجا سیستان است شغل بیشتر مردمانش شتر بانی است...

این مسجدشونه...

جاده هایشان ...
برای پخت و پز از هیزم استفاده می کنند .گاهی اوقات بلند کردن هیزم به قیمت نیش زدن عقرب است ...
آنها مربا و پنیر را نمی شناسند فقط نان است و نان است و نان...

از معلمشون بپرسید...
از سختی تدریس بدون امکانات وفضا بپرسیداز اومدن گردبادی ناگهانی بپرسید که دفترو کتاب رو با خود می بره از اومدن حیوانات ومزاحمت و حواس پرتی بچه ها بپرسید
....



نمی دونستم برای این عکس آخر چه بنویسم

...
همین که اشکامو پاک کنم کافیه
راستی به ایناه درس می دند 3هزار میلیارد چند تا صفر داره؟


مطمئنم این عکسها را کسانی که بايد ببينند نمي بينند

هیچ نظری موجود نیست: