۱۳۹۱ شهریور ۳۱, جمعه

Words to ponder about

درد را از هر طرفش که بخوانی درد است ، دریغ از درمان که عکسش نامرد است
.................
این روزها به هر کی پر و بال بدی به جای اینکه باهات پرواز کنه ، واست دم در میاره
...................
روی هر کسی که دست گذاشتیم .....روی ما پا گذاشت
..................
کسی که دردی را حس نکرده ....درکی هم از درمان نداره
.................
گاهی باید کم باشی تا کمبودت احساس بشه ، نه اینکه نباشی تا نبودنت عادت بشه
................
نه آن باش که از تو سیر شوند نه آن باش که بر تو شیر شوند
....................
دنیا دو روز است ، یک روز با تو و یک روز بر علیه تو ، روزی که با توست مغرور نشو و روزی که علیه توست مایوس نشو ، چرا که هر دو پایان پذیرند
.................
وقتی زندگی رو از یخ می سازی ، برای آب شدنش گریه نکن
................
وقتی ارزش ها عوض می شوند ...... عوضی ها با ارزش می شوند
................
امروز را برای ابراز احساس به عزیزانت غنیمت بشمار ، شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد
................
وقتی احساساتی عمل می کنم عقل دست از سرم برمی دارد
...............
کاش یک جایی زندگی می فروختند، آنهم به شرط چاقو

هیچ نظری موجود نیست: