۱۳۹۱ خرداد ۱۸, پنجشنبه

زن در تلویزیون


سينما و تلويزيون ايران زن را چگونه مي‌بينید
 
مثانه ندارد.
نمی‌داند آرایشگاه چیست و محض رضای خدا یک ریمل هم داخل کیفش ندارد.
به حمام نمی‌رود.
در خانه با روسری راه می‌رود و می‌خوابد.
هرگز همسرش را لمس نمی‌کند، حتی اگر او سکته کرده باشد.
حتی به هنگام سیل و زلزله و آتش‌سوزی و انفجار و ریزش ساختمان و تسونامی روسری از ملاج‌اش کنده نمی‌شود.
هنگامی که همسرش به خانه برمی‌گردد، از داخل آشپزخانه سلام می‌کند و بوسیدن بلد نیست.
ناخن‌هایش از دو میلی‌متر بلندتر نمی‌شود.
همیشه جوراب کشی مشکی به پا دارد.
نمی‌داند استخر سونا و جکوزی چه جور جایی است.
با دیدن سوسک چنان می‌ترسد و می‌دود که گویی روح معمر قذافی را برهنه دیده است.
از وان حمام فقط برای شستن پرده و پتو استفاده می‌کند.
رقصیدن بلد نیست.
همیشه مانتو و روسری می‌خرد و مفهموم لباس زیر را نمی‌داند.
شب‌ها تنها داخل اتاق می‌خوابد و در را هم از داخل قفل می‌کند.
در خانه‌شان ماهواره ندارند.
بین شکم و گلویش مانند بدن آرنولد شوارتزنگر در فیلم «ترمیناتور ۲» صاف است و هیچ برجستگی ندارد.
تا به هر مشکلی برخورد می‌کند، زود به امامزاده صالح می‌رود.
فقط تاکسی دربستی سوار می‌شود و عقب می‌نشیند و بی‌صدا اشک می‌ریزد.
اگر در اتومبیل با شوهرش دعوایش شود وسط اتوبان پیاده می‌شود و شروع به دویدن بین خودروها می‌کند.
عاشق که می‌شود، با طرف به باغ سروهای پارک ساعی می‌رود.
تل و گل‌سر به هیچ دردش نمی‌خوره.
ماه به ماه هیچیش نمیشه!
فقط از راه استفراغ کردن متوجه حاملگی خود می‌شود و راه تشخیص دیگری وجود ندارد.
همیشه پیراهن مردانه XXXL به تن دارد.
 
 

هیچ نظری موجود نیست: