آمريكايي: روز اول با خوشحالي به همراه پدر و مادرم رفتم مدرسه و دوستاي جديد پيدا كردم! تمام دوره ابتدايي رو با معدل خوب قبول شدم. دوره راهنمايي مدرسه رو وقتي شروع كردم روحيم بهتر بود با دوستامون هر روز ميرفتيم گردش.دوره دبيرستان ديگه دنيا مال من بود هرشب پارتي و سکس و مشروب بود تا اينكه رفتم دانشگاه و فهميدم كه من از عشق و حال چيزي نفهميدم. من هم... عشق و حال كردم هم الان دكترم.ايراني: يادمه روزه اول مادرم منو رو آسفالت ميكشيد كه ببره مدرسه. وقتي رفتم مدرسه و آدماشو ديدم تا سه روز گريه ميكردم. دوره ابتدايي رو به زوره كتك گذروندم. راهنمايي كه رفتم روحيم گه بود.همه به هم فحش خار و مادر ميدادن منم ياد گرفتم و تو زندگيم به كار گرفتم. دوره دبيرستان همش تو كف مهموني و مشروب گذشت. وقتي رفتم دانشگاه تازه فهميدم اين همه كه دهنم سرويس شده همش تمرين بوده كه اينجا كونم پاره بشه. درسته عشق و حال نكردم ولي مدركه مهندسيمو گرفتم و الانم تو یه آژانس آبرومند كار ميكنم--
۱۳۹۱ خرداد ۱۷, چهارشنبه
خاطره آمریکایی، خاطره ایرانی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر