۱۳۹۰ مرداد ۱۷, دوشنبه

جملاتی که دوست ندارید در اتاق عمل بشنوید


• اووووووووووه !!! پس اشتباه بریدم!
• کسی ساعت مچی منو ندیده؟!
• دیشب تا دیر وقت مهمونی بودم. یادم نمی آد هیچوقت تو عمرم آن قدر …….. !
• وای! صفحه ی ۴۷ دستورالعمل جراحیم پاره شده!
• منظورت چیه که باید پای چپشو می بریدیم؟!
• فوراً یه عکس از این زاویه بگیر. این یکی از عجایب خلقته!
• بهتره این تیکه رو نگه داریم. ممکنه برای تشریح به درد بخوره!
• ولی کتاب من اینجوری نمی گه! کتاب تو چاپ چندمه؟!
• فوراً اون تیکه گوشت رو برگردون!
• صبر کن ببینم! اگه این طحالشه، پس اون چی بود؟!
• پرستار لطفاً اون گوشت رو به من بده. اون گوشته … همون چه می دونم… اون عضوی که نمی دونم چی بود دیگه!
• اوه! زود دوباره همه ی بخیه ها رو باز کنین. یکی از پنس ها کمه!
• اگه فقط یادم می اومد که این کارو چه جوری هفته ی پیش توی کلاس بازآموزی انجام دادند خوب بود!
• لعنتی! بازم چراغ ها خراب شد!
• می دونی؟ پول خیلی هنگفتی میشه توی تجارت کلیه به جیب زد. اوه! اینجا رو! این آقا یه کلیه اضافه داره!
• همه برن عقب وایسن! لنز چشمم افتاد بیرون!


هیچ نظری موجود نیست: