چرا هم تعارف اجباري ميكنيم هم پشت سر طرف كلي بد ميگيم؟ این خصلت بد چرا بین ما ایرانیها هست؟
● نظر کارشناس
اصولا تعارف کردن با ذات ما ایرانیها گره خورده است. بیشتر ما ایرانیها مردمان صریحی نیستیم و با انواعی از ابهام در رفتارمان با یکدیگر تعامل برقرار میکنیم. یکی از این ابهامات، تعارف است. ما یاد نگرفتهایم شفاف و صریح با هم رابطه برقرار کنیم. هر چقدر هم خسته باشیم نمیتوانیم به دوستی که تا مسیری همراه ما بوده بگوییم خداحافظ و سپس راحت و آسوده به خانه برویم و کمی بخوابیم چون فکر میکنیم اگر به او تعارف نکنیم به خانهمان بیاید اول این که بیاحترامی بزرگی به او کردهایم و دوم این که او حتما ناراحت میشود. خلاصه اینکه نگران قضاوت او هستیم تا آرامش خودمان. برای همین بهرغم خستگی و شاید هم بهرغم آماده نبودن از لحاظ پذیرایی (چیزی در خانه نداریم و یا اوضاع خانه نامرتب است و مهیای مهمان نیست) لبخندی میزنیم و به تعارف میگوییم: "خیلی خوشحال میشوم بیایی، یه چایی با هم میخوریم. نه بابا چه مزاحمتی، شما مراحمی، بفرمایید بالا"
ما نه تنها در این موارد با تعارف کردن، خودمان را به دردسر میاندازیم، بلکه گاهی فراتر از این مورد عمل میکنیم. همسایهای قدیمی را در اتوبوس یا تاکسی میبینیم و با اینکه سالهاست مراودهای نداشتیم به اصرار کرایهاش را میپردازیم. دوستی به خانهمان میآید و از یک وسیله خانه ما تعریف میکند. به اصرار آن را به او میدهیم و سپس از نبود آن، کار خود را به زحمت میاندازیم. اسباببازی کودکمان را به بچه آنها تعارف میکنیم و اشک و آه فرزند خودمان را در میآوریم و آنچه متعلق به اوست، میبخشیم که رسم تعارف را رعایت کرده باشیم!!
ما ایرانیها فکر میکنیم این شیوه رفتاری و تعارف و اصرارها در مفهوم محبت کردن است "تو را به خدا، جان بچهام یک کفگیر بیشتر بخور!" یا این که "اگر امشب به خانهمان نیایی ناراحت میشوم"، "قربان، مخلص شما هستم هر کاری دارید بگویید انجام دهم" هر چند که در برخی موارد این رفتارها باعث گرمای عاطفی و ایجاد محبت و دوستی در روابط میشود اما تعارفی بودن ما معایب بزرگی هم دارد. بارزترین عیب آن، صراحت نداشتن و ناواضحی روابط ماست. اصولا چون ما در تعاملات خود با پردهای از ابهام رفتار میکنیم و انگار در مه حرکت میکنیم، متوجه نمیشویم آیا واقعا طرف مقابل ما را دوست دارد و از اینکه با او هستیم احساس رضایت میکند یا نه! نمیدانیم آیا واقعا همکارمان تمایل دارد به او زنگ بزنیم و ارتباط تلفنیمان را ادامه بدهیم یا نه! آیا او از صمیم قلب میگوید که مشتاق شنیدن صدایت بودم یا تعارف میکند!!
اینکه همسایه شما میگوید قدمتان سرچشم و اصرار میکند به خانهاش بروید، واقعا تمایل دارد یا تعارف میکند. آنچه اتفاق میافتد آن است که ما به دلیل ابهام موجود، همچنان بر شیوه قبلی استوار میمانیم و او هم مانند قبل در معذوریت قرار میگیرد و تعارف میکند. این احساس ناخوشایند که طرفین تعارف بر خود تحمیل میکنند، باعث میشود رابطهشان آسیب ببیند و به مرور زمان اصل رابطه زیر سوال میرود. از آنجا که روابط ما سرمایهمان است با این روش غلط و تعارف کردن و شفاف نبودن در رفتارها، سرمایهمان را از دست میدهیم. اگر مانند آنچه در فرهنگ غرب وجود دارد به صراحت با یکدیگر رفتار میکردیم و به عبارت دیگر با هم تعارف نمیکردیم، شاید خبری از آن حمایت عاطفی و حس پشتوانه بودن نبود، اما در عوض رفتارهایمان و روابط ما در چارچوب روشن و واضح قرار میگرفت. آنها به صراحت احساس خود را بیان میکنند و آن طوری رفتار میکنند که به آنها آرامش میدهد. ما در واقع با تعارف هایمان، شاید از صمیم قلب و از روی تمایل عمل نکنیم اما به هر حال طوری رفتار میکنیم که طرف مقابل حس میکند حمایت عاطفی ما را خواهد داشت و میتواند به عنوان پشتوانه روی ما حساب کند.
البته باید گفت این تعارفات ما فقط در محدوده آشنایان رعایت میشود و اگر کسی جزو دوست و فامیل و همسایه نباشد و بیگانه تلقی شود نه تنها مورد تعارف قرار نمیگیرد، بلکه گاهی با کمال بیمهری و دور از انسانیت با آنها رفتار میکنیم. چنان مقابل اتومبیل دیگری میپیچیم که مبادا او قبل از ما وارد خیابان شود اما اگر آن شخص آشنا باشد، ساعتها جلوی در تعارفاش میکنیم که الا و بالله او اول وارد شود و اما راهحل تعدیل کردن این رفتارهای دوگانه و غلط چیست؟
● چه باید کرد؟
لازم نیست با کسانی که حکم بیگانه و غریبه دارند باب تعارف را باز کنید و جلوی در آسانسور یا تاکسی بایستید و به هم تعارف کنید که «نه قربان، شما بفرمایید!»، کافی است به حقوق و شخصیت دیگران احترام بگذاریم چون احترام گذاشتن به دیگران در واقع ارزش قایل شدن برای خودمان است. صاحب ادب، اول خودش از ادباش بهرهمند میشود، بعد دیگران. با خود بگویید من شأن و منزلت خودم را بیشتر از آن میدانم که وقتی عدهای جلوی آسانسور ایستادهاند همه را نادیده بگیرم و سوار شوم. با اینکه در آنجا یا مقابل تاکسی، صف تعریف شدهای وجود ندارد اما به هر حال آنها زودتر در انتظار بودند و مقدمترند. شأن من بسیار بیشتر از آن است که آن را به خاطر زمانی کمتر از ثانیه زیر سوال ببرم و جلوی اتومبیلی بروم تا زودتر از او چراغ را رد کنم.
در مورد رفتار با آشنایان نیز باید سعی کنید قدم به قدم تعارفات را کنار بگذارید و شفافیت را جایگزین آن در روابط کنید. با اینکه نسل امروز تعارفها را کمتر کردهاند و در یک مقایسه ساده با نسل مادربزرگها میبینیم مردم تعارفات دست و پاگیر را کنار گذاشتهاند اما این مساله خوشایند و مطلوب نیست چون با کم شدن تعارفها، گرمی و عاطفه ناشی از آن کاسته شده و در عوض این سردی و بیعاطفگی به وجود آمده، متاسفانه، وضوح و شفافیت به روابط ما اضافه نشده است.
برای همین است که ناواضحی سنگین و سایه پرابهام موجود روابط آدمها را دچار آسیب جدی میکند. باید ما مرز مشخصی از وضوح و روشنی را در روابط خود داشته باشیم تا مصون بمانیم و سپس وقتی حد و مرز روابط ما مشخص شد میتوانیم در این چارچوب تعارفات خود را هم داشته باشیم تا هر دو سر رابطه متوجه شویم به وقتاش میتوانیم روی حمایت عاطفی یکدیگر حساب کنیم. وقتی در مورد رابطهها صحبت میکنم باید در نظر بگیرید که مقصودم هر نوع رابطه ای است، دوستی، مادر و فرزندی، رابطه خواهران و برادران و... شاید شما وقتی با کسی وارد رابطه شدهاید شروع خوبی نداشته و حالا از این فشار و حس ناخوشایند خسته شدهاید اما هنوز به دلیل رودربایستی به تعارفات خود ادامه میدهید. بهتر است شفاف عمل کنید وگرنه به زودی اصل رابطهتان زیر سوال میرود.
● از کجا باید شروع کرد؟
در ابتدا باید سعی کنید در تعاملات عاطفی خود تعارف را کنار بگذارید. اگر خواهر یا دوست شما درست موقعی که در وضعیت روحی مناسبی نیستید به شما تلفن میزند تا مثلا قرار یک مهمانی یا خرید را با شما معین کند، به جای تعارف و مخفی کردن حس ناخوشایندتان پشت الفاظ آن چنانی به صراحت بگویید: «فعلا حالام خوب نیست و احتیاج دارم مدتی با خودم خلوت کنم، خودم با شما تماس میگیرم» او قطعا گمان میکند، تعارف میکنید و اصرار میکند که آیا این کلافگی شما به رابطهتان مربوط میشود یا نه؟ در همین جا اگر خواهان تغییرات کیفی در رابطه خود هستید باید بیان کنید: «من حس میکنم باید رابطهمان را از نو بررسی کنیم. احساس خوبی ندارم که فقط به خواهر یا دوستم سرویس بدهم و او گمان کند وظیفه دارم یکطرفه دهنده باشم و او گیرنده همه سرویسها و محبتهای من. پایهگذاری این رابطه غلط بوده و مقصر اصلی من بودم که تا حالا به تعارف میگفتم نیازی به کمکهای تو ندارم» و یا اگر نمیتوانید به این صراحت صحبت کنید و احتمال سوءبرداشت وجود دارد فقط بگویید به زمانی نیاز دارید تاخودتان را پیدا کنید.
در رتبهها و قدمهای بعدی باید تعارف کردن در امور روزمره را کنار بگذارید. اکثر مردم در این قسمت موفقتر عمل میکنند. گفتن و شنیدن این مسایل چون دلیل منطقی پشت آنها وجود دارد، راحتتر پذیرفته میشود. به عنوان نمونه شما همین حالا از حمام آمدید و نیاز دارید به سرعت لباس بپوشید اما تلفن زنگ میزند، گوشی را برمیدارید و بلافاصله میگویید: «سلام، لباس بپوشم تماس میگیرم.» طرف شما هم ناراحت نمیشود چون شرایط را درک میکند و یا گوشی را برمیدارید و میگویید: «دارم ناهار میخورم ممکنه نیم ساعت دیگر خودم با شما تماس بگیرم». البته بعضی از مردم در مورد همین مسایل نیز درگیر تعارف میشوند و از ترس اینکه مبادا طرف مقابل ناراحت شود، با حوله خیس پای تلفن میایستند و میلرزند و سرما میخورند. حتی اگر مکالمه تلفنیشان به درازا بکشد مدام به طرف میگویند "نه بابا تو مراحمی، هیچ کاری نداشتم. خیلی به موقع زنگ زدی خوشحال شدم!!"
مهمترین تاکید ما در مورد روابط عاطفی است. اگر در آن قسمت تعارف را کنار نگذارید و به صراحت نگویید که این رابطه به شما آرامش نمیدهد و نیاز به بازبینی دارد، به شدت آسیب خواهید دید. امروز از ترس اینکه مبادا طرف مقابل شما هر که باشد، از دستتان کمی ناراحت نشود به او نمیگویید لطفا مدتی به من اجازه بده با خودم خلوت کنم و سپس با تو تماس بگیرم، ولی در عوض تلفنهایش را به سردی پاسخ میگویید و برای ارتباط با او امروز و فردا میکنید. به همین دلیل او نه تنها بسیار ناراحت میشود بلکه رابطهتان هم زیر سوال میرود. شفافسازی جزو ضروریات هر رابطهای است. اگر خواهران و برادران صمیمی دیروز، امروز به جایی رسیدهاند که فقط با هم در حد سلام و علیک رابطه دارند، برای این است که به موقع جلوی تخریب رابطه را نگرفته و در آن روزهای دلخوری به جای صراحت، تعارف کردن را پیشه کردهاند. رودربایستیهای دست و پاگیر، باورهای غلط و تعارفات ابهام برانگیز چنان موذیانه به روابط شما آسیب میرساند که متوجه آن نخواهید شد، هوشیار باشید%
این متن به پیوست نیز میباشد
--
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر