فردوسی می گوید: مردمی که در راستای خوارشماری، عجم یعنی کندزبان نامیده می شدند، من با این رزمنامه ی ملی که به پارسی سره سرودم، شناسنامه ی ملی اش را نوشتم و به دست تاریخ سپردم...؛ و درست می گوید؛ بدون فردوسی امروز کجا بودیم و با چه زبانی سخن می گفتیم ؟ روزی از حسنین هیکل پرسیدند شما مصریان با آن پیشینه ی درخشان فرهنگی چه شد که عرب زبان شدید؛ گفت ما عرب زبان شدیم برای اینکه فردوسی نداشتیم |
محمد حسنین هیکل روزنامه نگار و نویسنده مشهور مصری
ما هم اگر فردوسی را نمی داشتیم امروز همانند مردمان مصر و سوریه و اردن و فلسطین و عراق و حبشه و بسیاری از مردمان دیگر عرب زبان می شدیم؛ اینها هیچ کدامین شان عرب نبودند؛
زور شمشیر و نداشتن فردوسی ها آنان را عرب زبان کرد؛ اما ما عرب زبان نشدیم نه برای اینکه شمشیری در کار نبود؛ و نه برای اینکه به گناه فارسی گویی زبان را از دهان بیرون نمی-کشیدند که می کشیدند؛ تنها برای اینکه ما فردوسی را داشتیم و دیگران نداشتند
جهان كرده ام از سخن چون بهشت
ازين بيش تخم سخن كس نكشت
بناهاي آباد گردد خراب
زباران و از تابش آفتاب
بسي افكندم از نظم كاخي بلند
كه از باد و باران نيابد گزند
نميرم، ازين پس، كه من زنده ام
كه تخم سخن را پراگنده ام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر