دروغ ریشه جامعه را خشک میکند
برای سفر به اصفهان رفته بودم . کنار سی و سه پل نشسته بودم. نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله خارجی افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه میکرد. بقدری چهره زیبا و بانمکی داشت که بی اختیار با دستم اشاره کردم به طرفم بیاید اما در حالتی از شک و ترس از جایش تکان نخورد. دو سه بار دیگر هم تکرار کردم اما نیامد. به عادت همیشگی، دستم را که خالی بود مشت کردم و به سمتش گرفتم تا احساس کند چیزی برایش دارم.
با فاصله به سویم حـرکت کرد. در همین لحظه پدرش که گویا دورادور مواظبش بود به سمت من آمد و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد. بچه آمد و شکلات را گرفت. به پدرش که ایتالیایی بود گفتم من قصد اذیت او را نداشتم. گفت میدانم و مطمئنم که میخواستی با او بازی کنی اما وقتی مشتت را باز میکردی او متوجه میشد که اعتمادش به تو بیهوده بوده است. کار تو باعث میگردید که بچه، دروغ را تجربه کند و به مرور دیگر تا آخر عمرش به کسی اعتماد نکند.
حال ما ایرانیها چگونه عمل میکنیم. بابا می شینه تو خونه جلوی بچه کوچک به زنش میگه، فلانی زنگ زد بگو من نیستم. مامانه به بچه میگه اگه غذات رو بخوری برات فلان چیز رو میخرم بعد انگار نه انگار. بابا به بچه اش میگه مامانت اومد نگو من به مامان بزرگ زنگ زدم!!
بعد این بچه بزرگ میشه میره تو جامعه. معلمش میگه چرا مشق ننوشتی براحتی دروغ میگه که خاله ام مرده بود نبودیم. فروشنده میشه مثل آب خوردن جنس بنجل را بدروغ جای اصلی میفروشه! مهندس میشه بجای دو متر، یک متر فونداسیون می ریزه، دکتر میشه، اهمال در عمل جراحی را ایست قلبی گزارش میکنه، تولید کننده محصولات پروتئینی میشه، گوشت خر و اسب مصرف میکنه، رییس هواپیمایی میشه سقوط هواپیما را پای خلبان مرده میگذاره... وارد سیاست میشه سر ملت شیره میماله. دروغ به اولین ابزار هر فرد برای دست یافتن به هدف تبدیل میشود .
دروغ فساد و تباهی جامعه را ببار میاورد. اعتمادها را نابود میکند. لذت زندگی جمعی و مدنی را از بین میبرد. ظلم و بی عدالتی را گسترش میدهد. سر چشمه بسیاری از معضلات اجتماعی دروغ است. دروغ ریشه جامعه را خشک میکند .
دروغ در تمامی اجزای زندگی ما ایرانیها براحتی جاری است و چون سیلی که هر لحظه بزرگتر میشود در حال نابودی ما است.
مادر، از آن لحظه که به دلیل بی حالی و تنبلی خود، شیشه شیر خالی را در دهان نوزاد قرار میدهد تا او را ساکت کند، آموزش دروغ را به او آغاز کرده است.
بچه که بودیم هی تو گوشمون می خوندن دروغ گو دشمن خداست اما حالا کمتر این جمله رو میشنویم یا کاملاً دروغ گو شدیم و دیگه رومون نمیشه بگیم یا دیگه خدایی برامون نمونده...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر