مناقصه
نماینده شرکت کره ای با دوربین مخصوص و لپ تاپ به محوطه پارکینگ اومد و پس از انجام ارزیابیها و محاسبات بسیار دقیق مبلغ پیشنهادی خود را به میزان ده میلیون واحد پول آن کشور فرضی ارائه داد . او در پیش فاکتور خود ، ریز هزینه های عملیات را بدین منوال درج کرد بود : پنج میلیون برای مصالح ، چهار میلیون برای دستمزد کارگران و یک میلیون برای سود شرکت
نوبت به نماینده شرکت چینی رسید . او با یک عدد متر ساده ، طول و عرض و ارتفاع آن محل رو اندازه گرفته و سپس با ماشین حساب چند تا دگمه رو فشار داد و مبلغ هفت میلیون را پیشنهاد کرد . ریز فاکتور او بدین شرح بود : سه میلیون مصالح ، سه میلیون دستمزد کارگران و یک میلیون برای سود شرکت
نماینده شرکت داخلی پا پیش گذاشت و بدون مقدمه و انجام هیچگونه محاسبه و اندازه گیری ، مبلغ هنگفت بیست و هفت میلیون رو پیشنهاد کرد
مسئول تدارکات آن اداره با تعجب پرسید : " مرد حسابی مگه عقل از سرت پریده ؟ این چه مبلغیه تو پیشنهاد کردی ، ندیدی اینها چه گفتند ؟ "
نماینده شرکت داخلی قیافه حق به جانبی گرفته گفت : " نه ، کاملا هم بر امور واقفم . اما لطفا به ریز هزینه های بنده توجه بفرمائید ، اگه مقبول واقع نشد ، پیشنهاد بنده رو حذف کنین "
و چنین ادامه داد : " ببین عزیزم از این مبلغ "
میزان ده میلیون میرسه به شما بابت سود حاصل از صرفه جوئی ارزی که مجبور بودید یک کار با کیفیت رو توسط شرکت خارجی کره ای به اجرا دربیارید
مبلغ ده میلیون میرسه به بنده بابت حمایت از صنایع و شرکتهای داخلی و دلگرمی بنده برای فعالیتهای آتی
حالا هر دو میشنیم یه گوشه ای راحت ، من از شما تعریف میکنم و شما از بنده ، هفت میلیون هم میدیم این چینی رو اجیر میکنیم که کار ما رو بکنه بنام ما
اين كشور فرضي برايتان آشنا نيست . . .
اين واقعه هر روز در صنايع سازمانهای اين سرزمين يتيم تكرار ميشود. آیا شما هم شاهد بوده اید؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر