۱۳۸۹ اردیبهشت ۶, دوشنبه

کسی سوالی نداره؟؟



کسی سوالی نداره ؟؟

 

از بدو تولد موفق بودم، وگرنه پام به این دنیا نمی رسید.ازهمون اول کم نیاوردم، با ضربه دکترچنان گریه ای کردم که فهمید جواب های،هوی است.  هیچ وقت نذاشتم هیچ چیزشکستم بدهد،پی درپی شیر می خوردم وبه درد دلم توجه نمی کردم!

این شد که وقتی به مدرسه رفتم ازهم سن وسالهای خودم بلندتر بودم وهمه ازم حساب می بردند.

هیچ وقت درس نمی خوندم،هروقت نوبت من می شد که برم پای تخته زنگ می خورد،هرصفحه ای ازکتاب رو باز می کردم جواب سوالی بودکه معلمم از من می پرسید.

این بود که سال سوم،چهارم دبیرستان که بودم،معلمم که من را نابغه می دانست منو فرستاد المپیاد ریاضی!

تو المپاد مدال طلا بردم!آخه ورقه من گم شده بود و یکی از ورقه ها بی اسم بود منم گفتم یادم رفته بود اسممو بنویسم!

بدون کنکور وارد دانشگاه شدم هنوز یک ترم نگذشته بود که توی راهروی دانشگاه یه دسته عینک پیدا کردم،اومدم بشکنمش که خانمی سراسیمه خودش رو به  من رسوند وازاین که دسته عینکش رو پیدا کرده بودم حسابی تشکرکرد و گفت: نیازی به صاف کردنش نیست

زحمت نکشید این شد که هر وقت چیزی از زمین برمی داشتم،یهو جلوم سبزمی شد واز این که گمشده اش را پیدا کرده بودم حسابی تشکر

می کرد.

بعدا توی دانشگاه پیچید دختررئیس دانشگاه،عاشق ناجی اش شده ،تازه فهمیدم که اون دختر کیه واون ناجی کیه!!

یک روزکه برای روز معلم برای یکی ازاستادام گل برده بودم یکی از بچه ها دسته گلم رو ازپنجره شوت کرد بیرون،منم سرک کشیدم ببینم کجاست که دیدم افتاده توبغل اون دختره خلا صه این شد ماجرای خواستگاری ما.......

والان هم استاد شمام!

کسی سوالی نداره؟؟
--
Mani
Iran Web Host
http://irwhost.ir

هیچ نظری موجود نیست: