!
ﺁﻗﺎ ﺻﺒﺢ ﺭﻓﺘﻢ ﭘﺎﺭﮐﯿﻨﮓ ﭘﺮﺍﯾﺪ 111ex ﺭﻭ ﻭﺭﺩﺍﺷﺘﻢ !
ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﻦ ﻻﺯﻣﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﭘﺮﺍﯾﺪ 132 ﺭﻭ ﻭﺭﺩﺍﺭ!
ﮔﻔﺘﻢ ﺧﻮﺏ ﺗﻮ ﮐﺎﺭﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﭘﺮﺍﯾﺪ 141 ﺭﺍﻩ ﺑﻨﺪﺍﺯ ﺗﺎ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ
111sx ﺭﻭ ﺑﺪﻡ ﺑﻪ ﺩﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﻩ ﺗﻌﻤﯿﺮﮔﺎﻩ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﭘﺮﺍﯾﺪ ﺻﺒﺎ ﺭﻭ ﺑﯿﺎﺭﻩ؛
ﻣﺎﺷﯿﻨﺎﻣﻮﻥ O:
ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ |:
ﮔﻔﺖ ﮐﻼﻓﻢ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﺻﻦ ﺍﻭﻥ ﭘﺮﺍﯾﺪ 131 ﺭﻭ ﻣﯿﺒﺮﻡ
ﮔﻔﺘﻢ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺑﺎ ﭘﺮﺍﯾﺪ ﻫﺎﭺ ﺑﮏ ﺑﺮﻭ ﺍﻭﻧﻢ ﻫﺴﺖ!!!
ﻓﻬﻤﯿﺪﯾﻦ ﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﯾﺎ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪﻡ ؟
مادره خطاب به پسرش: نيوتن رو ميشناسی ؟
.
.
.
پسره : نه كی هست؟
... .
.
.
.مادره : اگه به درسات بیشتر توجه ميكردی ميشناختيش !
پسره: خيلی خوب ، پارميدا رو ميشناسی ؟
.
.
.
مادر : نه !!!
پسره : اگه به شوهرت بیشتر توجه ميكردی حتما ميشناختيش
لپ تاپم رو بردم نمایندگیش می گم ضربه خورده کار نمیکنه، یارو میگه ضربه فیزیکی؟!!
گفتم نه ، بی محلی کردم یکم، ضربه روحـــی خورده!!
دیروز رفتم تن ماهي خريدم ۶۵٠٠ تومن فکر کردم توش پري دريايي داره با اين قيمت :|
بدترین سوالات ریاضی این بود اصغر ۳ کیلو گوجه میخره کیلویی ۵۰۰ تومان!!! الان اصغر چند سالشه؟
دیروز آبگوشت داشتیم ، طبق معمول منو و داداشم سر استخون قلم ، دعوامون شد ، ... مامان از تو آشپزخونه داد میزنه : چتونه خونه رو گذاشتید رو سرتون ، مگه شما سگید که بر استخون دعوا میکنید ؟؟؟ صد بار گفتم استخونا برا باباتونه ...!!!!!!؟؟؟؟؟
قیافه من :|
داداشم :O
بابام :|
نظر به اینکه عید دیدنی به صورت رفت و برگشت انجام میشه
و با توجه به گرانیهای اخیر جهت رفاه حال مردم
سال ۹۲ عید دیدنی به صورت حذفی برگذار میشود!
طرز نمره گرفتن پسرا و دخیا از استاد مرد:
پسرا: استاد به جون مادرم خرج خونه و دانشگارو خودم میدم مادرم مریض بابام مرده
2شیفت کار میکنم واسه همین نتونستم خوب درس بخونم !
دخیا: اســـــتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد !!!
کیا عَکَدمی میبینن؟
ﭘﺴﺮ ﻧﻮﺡ ﺑﺎ ﺑﺪﺍﻥ ﺑﻨﺸﺴﺖ
.
.
.
.
ﺍﻻﻥ ﺑﺮﻭ ﺯﻧﺪﮔﻴﺸﻮ ﺑﺒﻴﻦ !
ﻣﻴﮕﻦ ﭘﺮﺍﯾﺪ ﺧﺮﻳﺪﻩ :|
اینائی که میان سرجلسه و میگن : هیچی نخوندیم ، بعد دو ، سه برگه سیاه میکنن ، بچه های همونا هستن که میگن ما انقلاب نکردیم .....
ملت از خونه زنگ میزنن بیرون غذا سفارش میدن من از بیرون زنگ میزنم خونه سفارش میکنم غذامو نخورن ......
ما خانوادگی قرار گذاشتیم امسال عید با تخمه از مهمونهامون پذیرایی کنیم بعد هرکی بچه خوبی بود و تخمه نخورد یه پسته بهش جایزه بدیم
.
.
.
پسته کیلویی شصت تومن شوخی نیست که!
شركت GLX افتخار ميكنه كه گوشي ساخته راحت از جیب درمياد ؛ نمیدونه ما یه تومبون هشت خشتکه داریم تبلت میذاریم توش !
اخیرا لپ تاپم توش تست كرديم بازم مثل آب خوردن در مياد.
من یه بار باهاش کیس کامپیوتر جا به جا کردم
چه مرسدس بنز شیکی
هرچند پراید یه چیزه دیگس
اوباما پس از دیدن این صحنه از حمله نظامی به ایران صرف نظر کرد :))))
دیروز برادرم امتحان شهری گواهینامه داشت ، اومد خونه درب و داغون ، بهش میگم : کجا بودی ؟ میگه امتحان رانندگی داشتم ، میگم قبول شدی ؟ میگه : والله داشتیم میرفتیم ، ماشین رو زدم تو تیر چراغ برق ، افسر سرش خورد به شیشه رفت تو کما ، منتظرم از بیمارستان در بیاد نتایج اعلام کنه ببینم قبول شدم یا نه ؟
شانس آورديم همه بیماریها رو خارجی ها کشف میکنن و اسم خودشونو میذارن روش
وگرنه مثلا بجای پارکینسون باید میگفتیم مرض کامبیز یا درد حاج مرتضی و برادران .........
شامپو خریدم روش نوشته:
این محصول را روی سرتان بریزید و موهایتان را بمالید سپس با آب بشویید!
من میخواستم بریزم تو دهنم قرقره کنم، خدا خیرشون بده آگاهم کردن...
یه مادر بزرگ دارم ، بنده خدا 25 ساله زمین گیره و بیرون نمیره ، دائیم امروز گوشت خریده بود برده بود خونه ، مادر بزرگه ازش پرسید : کیلو چند خریدی ؟؟؟ دائیم هم بنده خدا گفته : کیلو 3 هزار تومان ....... یه دفعه مادر بزرگم داد زده گفته : 3 هزار توماااااااان ؟؟؟؟؟؟ وقتی گرونه خوب نخورید مگه مجبورید ؟؟؟؟؟؟
بنده خدا دائیم میگفت : اگه بهش میگفتم 30 هزار تومان باید حجله اش رو میزاشتیم سر خیابون ....!!!!!
آقا من یه کشف بزرگی کردم :
حرف R همون حرف P هست فقط خسته بوده پاهاشو باز کرده !
حرف Z همون حرف N هست فقط خوابیده !
حرف @ هم همون a هست فقط مقنعه سرش کرده
مامانم مسافرته زنگ زده میگه خونه رو تمیزکن
شاید با خاله ت اینا بیایم
خبر نداره بعد از دو ساعت که داشتم از تشنگی تلف میشدم
آخرش از آب گلدون خوردم !! توقعایی دارنا !!
پروردگارا!
گناهانِ ما را به ریال و کارهای نیکمان را به دلار محاسبه بفرما !
پیغام گیر تلفن پدربزرگ و مادر بزرگ ها.
ما اکنون در دسترس نیستیم؛ لطفا" بعد از شنیدن صدای بوق پیغام بگذارید:
اگر شما یکی از بچه های ما هستید؛ شماره ۱ را فشار دهید.
اگر میخواهید بچه تان را نگه داریم؛ شماره ۲ را فشار دهید.
اگر میخواهید ماشین را قرض بگیرید؛ شماره ۳ را فشار دهید
اگر میخواهید لباسهایتان را تعمیر کنیم؛ شماره ۴ را فشار دهید.
اگر میخواهید بچه تان امشب پیش ما بخوابد؛ شماره ۵ را فشار دهید.
اگر میخواهید بچه تان را از مدرسه برداریم ؛ شماره ۶ را فشار دهید.
اگر میخواهید برای مهمانان آخر هفته تان غذا درست کنیم ؛ شماره ۷ را فشار دهید.
اگر میخواهید امشب برای شام بیایید؛ شماره ۸ را فشار دهید.
اگر پول میخواهید؛ شماره ۹ را فشار دهید.
اما اگر می خواهید ما را برای شام دعوت کنید یا ما را به گردش ببرید، بگویید، ما داریم گوش می کنیم........
سیاه پوست یه دونده حرفه ای با مدال المپیکِ از کنیا.
سفید پوست یه دونده ی اسپانیاییِ.
آخر مسابقه بوده و اسپانیایی میبینه که کنیایی خیلی آروم داره میدوه
متوجه میشه که کنیایی فکر میکنه مسابقه تموم شده
برای همین به جای اینکه یک برد غیرمنصفانه بدست بیاره، میره پشت حریفش و خط پایان رو نشونش میده.
توی مصاحبه اش هم گفته که وقتی دیدم سرعتشو کم کرد میدونستم که میتونم ازش جلو بزنم و برنده باشم اما این پیروزی حق من نبود. برای همین رفتم سمتش و خط پایان رو نشونش دادم و اون تونست اول بشه که البته لایق برنده شدن هم بود
مردان بی ادعا....
هر کدوم از این کلاه ها موقعی که به این شکل درمیومدن روی سر یکی از فرزندان این آب و خاک بودن
--